معرفی وبلاگ
ایران تونگین ولعل دنیاهستی//ایران توفریبنده وزیباهستی نام تونکوست چون کهن ایرانی//تاریخ خجسته یل وشیرانی// مهدهنری نقش جهان درگاهت//شیرازوسپاهان اثرزیبایت// هرکس گذرش درتورسدمی بیند//ازشاخه زیبات گلان می چیند// هردم که نظردررخ توبنماید //مدهوش تووجلوه کویت باشد// آثارتوزیباونکودرهمه جاست//هرشهربه آثارخوشت می نازد// مهمان چوبه این نغمه سرا بازآید//درکوی توگرددبری ازغم یادش// اثرمدیروبلاگ محمدعلی حاجیان
دسته
بوق بوق ايران
ايران شناسي
ايرانگردي
ايران هميشه جاويدان
پايتخت فرهنگي جهان اسلام
ايرووون
ميهن ما
توريسم ايران
هنرصنايع دستي وخانواده
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 2617358
تعداد نوشته ها : 292
تعداد نظرات : 19

JavaScript Codes
Rss
طراح قالب

شهميرزاد سمنان - آكا ايران

شَهميرزاد از شهرهاي استان سمنان است. اين شهر از نظر گردشگري و كشاورزي داراي اهميت مي‌باشد. شهميرزاد در شهرستان مهديشهر و در ۲۴ كيلومتري شمال سمنان (۷ كيلومتري شمال مهديشهر) و ۱۴۰ كيلومتري جنوب شهرستان ساري واقع شده‌است.

درباره شهميرزاد
هواي آن نسبت به سمنان كه گرم و خشك است معتدل‌تر و از لحاظ پوشش گياهي سبز و خرم‌تر است و داراي بزرگ‌ترين باغ گردوي جهان (با تاييد فائو ) مي‌باشد كه مساحت آن حدود ۷۵۰ هكتار است و تمامي هزينه‌ها و زحمت آن را مردم همين شهر كشيده‌اند.

 

درگذشته اين شهر جزيي ازمناطق هزارجريب طبرستان بوده‌است و نام‌هايي از قبيل سامار و شامار و شهمارفريم را داشته‌است و طبق كتاب سربداران از آبادترين شهرهاي قديم طبرستان بوده‌است .

در جلسهٔ هيئت وزيران در تاريخ ۲۳ خرداد ۱۳۸۶ كه در سمنان برگزار شد، اين شهر به استناد مادهٔ ۸ قانون تشكيل سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري، به‌عنوان شهر نمونهٔ گردشگري تعيين شد

دسته ها :
شنبه بیست و یکم 8 1390 21:34

آرامگاه بي‌بي دوست سيستان و بلوچستان - آكاايران

بي بي دوست زيارتگاهي در شهرستان زابل است. اين زيارتگاه در ده كيلومتري شمال شرق زابل و در مسير راه زابل به بنجار و ميان كنگي قرار گرفته‌است. در باورهاي عاميانه اين زيارتگاه متعلق به سيده‌اي از خاندان علي بن ابيطالب است.

دسته ها :
جمعه بیستم 8 1390 12:24

خراسان شمالي ـ دركش
داروخانه سرسبز
چند بار نام روستاي دركش از توابع بخش مركزي شهرستان مانه و سملقان به گوشتان خورده است؟ آيا دوست داريد مهمان كردهاي كرمانجي در خراسان شمالي شويد؟ تا حالا پيش آمده به آوازهاي محزون آنان، وقتي با دو تار همراه مي‌شود، گوش دهيد؟ تا به حال دوتارنوازي كرمانجي‌ها را ديده‌ايد؟ از مهمان‌نوازي‌ و غيرتمندي‌شان شنيده‌ايد؟ وصف رسوم و سنت‌هايشان در عزا و جشن و ... چطور؟ اگر راجع به همه اينها كنجكاويد، به روستاي دركش برويد كه مردمش بيشتر كردهاي كرمانجي‌اند.

دركش روستاي خوش آب و هوا و كوهستاني است كه چشمه‌هاي فراواني در اطرافش جريان دارند و يافته‌هاي باستان‌شناسي در حوالي برج تاريخي سبزعلي‌خان قراچورلو و تپه‌هاي اطرافش، نشان مي‌دهند اين روستا عمري دويست ساله دارد. 

از زيباترين جاذبه‌هاي طبيعي روستاي دركش، مي‌توان به مراتع وسيع و سبز اطراف روستا، حواشي رودخانه زومار و دره كنداب در جنوب آن اشاره كرد، اما آنچه دوستداران طبيعت را به دركش مي‌كشاند، جنگل زيبا و انبوه بلوط در نزديكي آن است كه تنها جنگل بلوط شرق كشور به شمار مي‌رود.

يك نكته ديگر هم درباره دركش هست كه بد نيست آن را بدانيد. اين روستا بنا بر نظر گياه‌شناسان، گنجينه‌اي كم‌نظير از گياهان دارويي است، به گونه‌اي كه چند سال پيش، يكي از اين كارشناسان گفته بود، 380 گونه گياه دارويي در روستاي دركش شناسايي شده است كه 79 گونه از آنها بسيار ارزشمند هستند. 

او براي نمونه از بابونه بجنورد به عنوان گياهي منحصر به فرد در درمان بيماري‌هاي گوارشي نام برده بود كه در حوالي اين روستا مي‌رويد. براي سفر به دركش از بجنورد به سمت آشخانه حركت كنيد و همين كه روستاي كلاته زمان صوفي را پشت سر گذاشتيد، نرسيده به جوزك، جاده‌اي فرعي شما را به روستا مي‌رساند.

دسته ها :
چهارشنبه بیست و هفتم 7 1390 19:27

(واحد مركزي خبر)

 

 

128k 64k 56k

نمايش فيلم

http://www.tebyan.net

دسته ها :
سه شنبه بیست و ششم 7 1390 23:24

موقعيت جغرافيايي

 شهر مشهد، مركز استان خراسان، با مساحت تقريبي دويست كيلومتر مربع، در شمال شرق ايران و در حوضه آبريز كشف رود، بين رشته كوههاي بينالود و هزار مسجد واقع است. ارتفاع شهر از سطح دريا 9800 متر و فاصله آن از تهران 945 كيلومتر است.

 

مشهد پيش از اسلام

گرچه تاريخ شكل گيري شهري با عنوان مشهد به آغاز قرن سوم هجري، يعني مقارن با شهادت و به خاك سپاري پيكر مطهر حضرت رضا(ع) در آن جا بر مي گردد، اما منطقه توس كه مشهد كنوني در آن واقع است تاريخي ديرينه دارد.

توس را از اينرو بدين نام خواندند كه بنيان گذار و نخستين حكمران آن، فردي به نام توس بن نوذر سپهبد نام آور كيخسرو پادشاه كياني، بوده است.

از تاريخ اين شهر در قبل از اسلام، به جز افسانه اي چند، آگاهي چنداني در دست نيست. ولي با توجه به اسناد موجود، مي توان حدس زد كه اين شهر در اواخر حكومت ساسانيان، يكي از مرزداري هاي سر راه گرگان و نيشابور به مرو و بلخ، و از ولايت هاي مشهور در خراسان بزرگ بوده است.

 

مشهد در دوره اسلام

به گفته تاريخ نويسان، هنگامي كه يزدگرد سوم از برابر سپاهيان مسلمان عرب گريخت، به خراسان روي آورد. سپاه مسلمانان به فرماندهي احنف بن قيس كه مامور فتح خراسان بودند وي را تعقيب كردند. يزدگرد كه آنان را به دنبال خويش يافت، راهي توس شد تا از كنارنگ توس مرزبان خود در آن خطه پناه بخواهد، اما كنارنگ با اين بهانه كه از يك سو، توس گنجايش موكب بزرگ پادشاهي را ندارد، و از سوي ديگر، پناه دادن به پادشاه، امكان يورش سپاه مسلمانان را افزايش مي دهد، يزدگرد را از توس راهي مرو كرد. حاكم مرو نيز در آغاز به استقبال يزدگرد شتافت، اما سرانجام از او رخ برتافت و آخرين شاه ساساني در سال 31 هجري به دست آسياباني در مرو كشته شد.

كنارنگ توس هم كه حاكمي سودجو و عافيت طلب بود، با احساس خطر از سپاه مسلمانان، طي نامه اي از عبدالله بن عامر امان خوست و عهد كرد كه اگر پيشنهاد او پذيرفته شود، در فتح نيشابور مسلمانان را ياري خواهد داد. پس چنين كرد و به عمارت نيشابور دست يافت.

با اين ترفند، كنارنگيان، به رغم فتح خراسان، همچنان نفوذ خود را در خطه توس حفظ كردند و تا پايان عصر اموي و چيرگي سپاه ابومسلم بود كه آنجا را رها ساختند.

 

مشهد در دوره امويان

از تاريخ توس در دوران امويان نيز خبر چنداني در دست نيست. تنها بايد از مهاجرت و اقامت و درگذشت خواجه ربيع بن خيثم از ياران ابن مسعود صحابي ياد كرد كه در حدود سالهاي 35 هجري راهي خراسان شد و در نوغان اقامت گزيد و در سال 61 در همان جا رحلت كرد و دفن شد.

 

مشهد در دوره عباسيان

در دوره عباسيان، گرچه فرمانداران خراسان ازجانب حكومت مركزي برگزيده مي شدند، اما بي كفايتي اين واليان جنبشهايي كه در گوشه و كنار اين خطه رخ مي داد، گاه مردم را چنان بر مي آشفت كه خواهان بركناري ايشان مي شدند.

از جمله در سالهاي پاياني قرن دوم، آن زمان كه علي بن عيسي والي خراسان بود، فتنه و آشوب تا آن اندازه در خراسان بالا گرفت كه هارون الرشيد درسال 189خود براي سركوب شورش، رهسپار ولايت شرفي شد. اما علي بن عيسي، فرصت طلبانه و با هداياي بسيار، در ري نزد او آمد و هارون او را در حكمراني خراسان پايدار داشت.

ولي با سپري شدن يك سال، شورش از حد گذشت و هارون وي را بركنار نمود. در سال 192 نيز خود براي استقرار امنيت كامل، راهي خراسان شد و در باغ حميد بن قحطبه اقامت گزيد. يك سال پس از آن چنان بيمار شد كه همانجا مرد و در تالار بزرگ كاخي كه در آن باغ قرار داشت، به خاك سپرده شد.

 

ازتوس تا مشهد

توس، در دل خود شهرهايي داشته، كه نوغان و طابران از آبادترين آنها بوده و آورده اند كه اين دو شهر هزار قريه و آبادي را در بر مي گرفته است. در طول تاريخ، گاه نوغان اعتبار افزونتري مي يافته و زماني طابران رونق بيشتري داشته است.

جايي كه اكنون به نام شهر توس معروف است و آرامگاه فردوسي، حماسه سراي نامدار ايران در آن قرار دارد، تنها بخشي از توس قديم، كه بقاياي ارگ و باروي نيمه ويراني كه مردم آن را قصر مامون مي خوانند و بناي بزرگي كه به بقعه هارونيه مشهور شده است، در آن پيداست. اين محل، در حال حاضر حدود بيست كيلومتري شمال غربي شهر مشهد است.

ديگر شهر بزرگ و نامدار توس، نوغان بوده كه اينك در دل شهر مشهد قرار دارد. يكي از آباديهاي پيرامون نوغان، روستايي به نام سناباد بوده كه آب و هوايي خوش و مطبوع، كشتزارهايي پربار، قنات هايي  سرشار و بوستانهايي شاداب و سرسبز داشته است. ( * منبع : آستان مقدس رضوي )

 

دسته ها :
سه شنبه بیست و ششم 7 1390 19:40

خواجه ربيع كه در مشهد مدفون است چگونه آدمي بود؟

درخصوص خواجه ربيع بايد گفت:وي ربيع بن خثيم،، تميمي، توري و كوفي و از تابعين مشهور است.(1)از او در منابع اسلامي ويژگيهاي اخلاقي بسياري گزارش شده است، از جمله او را اهل زهد، وعظ، تهجد و ذكر ياد كرده‏اند، از اين رو عده‏اي از صاحب نظران او را عارف و زاهد برجسته دانسته‏اند و از پارسايي او حكايت‏ها نقل كرده‏اند. گفته‏اند: او در منزل خود قبري كنده بود، و هرگاه در خود قساوت قلبي احساس ميكرد، به قبر داخل ميشد، و پس از مجسم كردن حالات بعد از مرگ، آيه "رب ارجعون لعليّ أعمل صالحاً فيما تركت"(2)را ميخواند و با خود ميگفت: اي ربيع! تو را باز گردانديم، اينك عمل كن!(3)شايد بتوان گفت تمامي آراي مثبتي كه صاحبان تراجم شيعي، نظير علامه حلي، محقق اردبيلي، ميرزا محمد استرآبادي و مامقاني درباره او ابراز داشته‏اند، برميگردد به عبارتي كه كشّي از عليّ بن محمد بن قتيبه نقل كرده است كه ابو محمد فضل بن شاذان در مقام پاسخ به سؤال درباره "زهاد ثمانيه" ربيع را نام ميبرد و او را از اصحاب امام علي(ع) نيز از زاهدان پرهيز كار ميداند. در مقابل شوشتري با توجه به قرايني، او را عامي مذهب دانسته و داستان‏هاي مبني بر تقرب او نزد علي(ع) و يا فضيلت او نزد امام رضا(ع) را مورد طعن و ايراد قرار داده است. (4) به نظر ميرسد يكي از علل ترديد برخي انديشمندان شيعي درباره ربيع آن باشد كه وي در جنگ علي(ع) با معاويه ترديد كرد و از شركت در آن خودداري نمود و از حضرت خواست او را به جاي جنگ با اهل قبله، براي نبرد با كفار به نواحي مرزي گسيل دارد. حضرت وي را به سرپرستي سپاهياني به ري و قزوين فرستاد.(5) از سوي ديگر برخي عقيده دارند كه وي با امام علي(ع) بيعت نكرده بود.بدين ترتيب به نظر ميرسد رابطه وي با امام علي(ع) چندان همراه با ارادت، ايمان و انقياد كامل نبوده و ضعف معرفت وي در حق حضرت، او را از همراهي كامل بازداشته است. مضافاً بر اين كه در برابر حادثه كربلا، در هنگام شنيدن خبر شهادت استرجاع (انا لله و انا اليه راجعون) گفت و از اين كه يزيد و عاملان او را به سبب قتل امام حسين(ع)، مورد طعن و ملامت قرار دهد، خودداري كرد و به اصطلاح، درباره امور دنيوي سخن نگفت. شايد بر همين اساس باشد كه برخي از صاحبان انديشه مانند آيت الله خويي و شوشتري وي را فردي دانسته‏اند كه از عبادت‏هاي بسيار خود تنها به ظاهر آن توجه كرده و از عمق و حقيقت بندگي محروم بوده است.(6)با توجه به اختلافات انديشمندان اسلامي درباره شخصيت ربيع، قضاوت نهايي درباره شخصيت و ديدگاه‏هاي وي مشكل بوده و نميتوان عملكرد و شخصيت او را تأييد و يا رد كرد.پينوشت‏ها: 1 - دايرةالمعارف تشيع، ج‏8، ص 149 - 150؛ معجم رجال حديث، ج‏7، ص 168 - 169؛ معارف و معاريف، ج 5، ص 624؛ لغت نامه دهخدا، واژه ربيع.2 - مؤمنون(23) آيه 99.3 - دايرة المعارف تشيع، ج‏8، ص 149 - 150.4 - راويان مشترك، حسين عزيزي، ج‏1، ص 304.5 - دايرةالمعارف تشيع، ج‏8، ص 150؛ وقعةالصفين، ص 115؛ فتوح البلدان، ص 451؛ شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج‏1، ص 134.6 - حسين عزيزي، همان.

 

دسته ها :
سه شنبه بیست و ششم 7 1390 19:24
دسته ها :
يکشنبه بیست و چهارم 7 1390 20:38
 
توضيحات:

ابيانه :
در فاصله 50 كيلومتري جاده كاشان و نطنز قرار دارد . ابيانه روستاي تاريخي ايران به دليل معماري جالب توجه و مناظر و چشم اندازهاي زيبا و قدمت تاريخي داراي ويژكيهاي منحصر به فردي است كه آن را از ديگر روستاهاي تاريخي ايران متمايز كرده ا
توضيحات - 2:
شمار خانه ‏هاي ابيانه در سرشماري سال ۱۳۶۱ برابر با ۵۰۰ واحد برآورد شده؛ اين خانه‏ ها تماماً بر روي دامنه پرشيبي در شمال رودخانه برزرود بنا شده است به صورتي كه پشت بام مسطح خانه‏ هاي پايين دست، حياط خانه‏ هاي بالادست را به وجود آورده است و هيچ ديواري هم آنها را محصور نمي‏سازد. در نتيجه، ابيانه در وهلهٔ اول روستايي چند طبقه به نظر مي‏آيد كه در بعضي موارد تا چهار طبقهٔ آن را مي‏ توان مشاهده كرد. اتاقهاي ابيانه به پنجره‏هاي چوبي ارسي مانند مجهزند و اغلب داراي ايوانها و طارميهاي چوبي پيش آمدهٔ مشرف بر كوچه ‏هاي تنگ و تاريك‏اند كه خود به صورت مناظر جالبي درآمده‏اند. نماي خارجي ديوارهاي خانه‏ هاي ابيانه با خاك سرخي كه معدن آن در مجاورت روستاست پوشيده شده است. از آنجا كه در دامنه ‏هاي شيبدار ابيانه فضاي كافي براي ساختن خانه‏ هاي موردنياز وجود ندارد در اين روستا چنين رسم شده است كه هر خانواده انبار غار مانندي در تپه‏هاي يك كيلومتري روستا، در كنار جاده و نرسيده به ابيانه ايجاد نمايد. اين غارها كه در دل تپه‏ ها حفر شده‏اند و از بيرون تنها درهاي كوتاه و محقر آن نمودار است براي نگهداري دامها و نيز آذوقهٔ زمستاني و اشياي غيرضروري مورد استفاده قرار مي‏گيرد.

زندگي مردم ابيانه كشاورزي و باغداري و دامداري است كه با روشهاي سنتي اداره مي‏شود. بيشتر زنان در امور اقتصادي با مردان همكاري دارند. ابيانه داراي هفت رشته قنات است كه براي آبياري مزارع و باغات مورد استفاده قرار مي‏گيرد. گندم، جو، سيب‏ زميني و انواع ميوه به خصوص سيب، آلو، گلابي، زردآلو، بادام و گردو در ابيانه به دست مي‏آيد.

در سالهاي اخير قالي‏بافي در ابيانه رواج پيدا كرده و نزديك به ۳۰ كارگاه قالي‏بافي در آنجا داير شده است. در گذشته گيوه ‏بافي از جمله مشغله‏ هاي پردرآمد زنهاي ابيانه بوده است كه امروزه تا حدي متروك شده است.

مردم ابيانه به سبب كوهستاني بودن منطقه و دور بودن محل آنها از مراكز پر جمعيت و راههاي ارتباطي، قرنها در انزوا زيسته و در نتيجه بسياري از آداب و رسوم قومي و سنتي و از جمله زبان و لهجهٔ قديم خود را حفظ كرده ‏اند. زبان مردم ابيانه فارسي با لهجهٔ خاص ابيانه ‏اي است كه با لهجه‏ هاي متداول در جاهاي ديگر تفاوت اساسي دارد. لباس سنتي آنها، هنوز هم ميان آنها رواج دارد و در حفظ آن تاكيد و تعصب از خود نشان مي‏دهند، در مردان شلوار گشاد و درازي از پارچهٔ سياه(شبيه شلوارمردان بختياري) و در زنها پيراهن بلندي از پارچه‏ هاي گلدار و رنگارنگ است. علاوه بر اين، زنهاي ابيانه معمولاً چارقدهاي سفيدرنگي بر سر دارند.

قديم‏ترين اثر تاريخي ابيانه آتشكده‏اي است كه مانند ديگر بناهاي ده در سراشيبي قرار گرفته است. آتشكده ابيانه را نمونه‏اي ازمعابد زردشتي دانسته‏اند كه در جوامع كوهستاني ساخته مي‏شد. اثر تاريخي ديگر اين روستا مسجد جامع آن و قديم‏ترين اثر تاريخي اين مسجد منبر چوبي منبت‏كاري آن است كه در سال ۴۶۶ هجري قمري ساخته شده است. مسجد قديمي ديگر ابيانه مسجد برزله است كه داراي فضاي دلبازي است و روي لنگه در شرقي آن سال ۷۰۱ هـ. ق. نوشته شده است كه مربوط به دورهٔ ايلخانان است. مسجد تاريخي ديگر ابيانه مسجد حاجتگاه است كه كنار صخره‏اي در كوهستان بنا شده و بر در ورودي شبستان آن تاريخ ۹۵۲هـ. ق. مشاهده مي‏شود. روستاي ابيانه داراي دو زيارتگاه است: يكي مرقد شاهزاده عيسي و شاهزاده يحيي در جنوب روستا كه به گفته اهالي فرزندان امام موسي كاظم بوده‏اند؛ و زيارتگاه ديگر ابيانه قدمگاه ناميده مي‏شود. از جمله جاها و اماكن ديدني ديگر ابيانه مي‏توان از خانه غلام نادرشاه و خانه نايب حسين كاشي نام برد
با تشكر از فرحناز جون


تهيه كننده سند: Taraneh

دسته ها :
يکشنبه بیست و چهارم 7 1390 20:38
X