مسجد جمكران، در ۶ كيلومتري شهر قم به طرف جاده كاشان در نزديكي روستاي جمكران واقع شده است
تاريخچه
واقعه ساخت مسجد به شيخ حسن بن مثله جمكراني مربوط ميشود، وي ادعا كرد كه در بيداري با امام دوازدهم شيعيان، مهدي ديدار كرده است و حجت بن حسن دستور ساخت مسجد را به وي داده است.
در ميان شيعيان بحثهاي زيادي در خصوص ملاقات با امام زمان مطرح است. عدهاي با استناد به رواياتي، آن را در خواب ممكن ميدانند . دريافت نامه از مهدي پس از غيبت كبري نيز مورد قبول بسياري از شيعيان است، آنچنانكه نامه و توقيع رسيده به شيخ مفيد - حدود يك قرن پس از غيبت كبري - از نظر شيعيان مورد ترديد واقع نشده است.
اما عدهاي از جمله برخي از معاصرين، با استناد به نامهاي كه حجت بن حسن مهدي به آخرين نايب خويش ارسال نموده است، كه شيعيان به توقيع ناحيه مقدسه از آن نام ميبرند، مشاهده امام زمان در بيداري را بر خلاف نامه منسوب به مهدي ميدانند، دربخشي ازين نامه آمده است:
غيبت كامل آغاز شد و پس ازآن ظهوري نخواهد بود، مگر بفرمان خداوند...بزودي برخي از شيعيان من ادعا خواهند كرد كه مرا ديدهاند، آگاه باشيد كه هركس قبل از خروج سفياني و صيحه آسماني ادعاي مشاهده مرا كند، دورغگوي و تهمت زننده است...
با اينحال عده بسياري از جمله شيخ عباس قمي در مفاتيح الجنان و محدث نوري در كتاب خود، با ذكر سند، داستانهاي بسياري از ملاقات افراد با امام زمان نقل ميكنند و با استناد به رواياتي، ملاقات با مهدي در بيداري را امكانپذير ميدانند. بهرحال اين موضوع هنوز هم محل بحث و جدلهاي فراوان روحانيون و انديشمندان معاصر است.
همچنين داستانهاي بسياري از علماء بزرگ شيعيان همچون آيتالله بروجردي در تاييد اين مسجد و برتري آن نقل گرديده است.
حسن بن مثله جمكراني در روايت مشهوري كه بهنظر ميآيد تنها سند موجود و معتبر براي ساخت اين مسجد باشد چنين ميگويد:
من شب سه شنبه، ۱۷ ماه مبارك رمضان سال ۳۷۳ ق در خانه خود خوابيده بودم كه ناگاه جماعتي از مردم به در خانه من آمدند و مرا از خواب بيدار كردند و گفتند:برخيز و مولاى خود، مهدى(ع) را اجابت كن كه تو را طلب نموده است.
آنها مرا به محلى كه اكنون مسجد جمكران است آوردند، چون نيك نگاه كردم، تختي ديدم كه فرشى نيكو بر آن تخت گسترده شده، جوانى سى ساله بر آن تخت تكيه بر بالش كرده و پيرمردى هم نزد او نشسته است، آن پير، خضر نبي عليه السلام بود كه مرا امر به نشستن نمود، حضرت مهدى عليه السلام مرا به نام خودم خواند و فرمود:
برو به حسن مسلم (كه در اين زمين كشاورزى ميكند) بگو، اين زمين شريفى است و حق تعالى آن را از زمين هاى ديگر برگزيده است و ديگر نبايد در آن كشاورزى كند.
عرض كردم: يا سيدى و مولاى! لازم است كه من دليل و نشانه اى داشته باشم و گرنه مردم حرف مرا قبول نميكنند
فرمود:تو برو و آن رسالت را انجام بده، ما نشانههايي براى آن قرار ميدهيم، و همچنين نزد سيد ابوالحسن (يكى از علماى قم ) برو و به او بگو حسن مسلم را احضار كند و سود چند ساله را كه از زمين به دست آورده است، وصول كند و با آن پول در اين زمين مسجدى بنا نمايد.به مردم بگو به اين مكان رغبت كنند و آنرا عزيز دارند و چهار ركعت نماز در آن گذارند.
آنگاه امام(ع) فرمودند: هر كه اين دو ركعت نماز را در اين مكان (مسجد جمكران) بخواند مانند آن است كه دو ركعت نماز در كعبه خوانده باشد.
چون به راه افتادم، چند قدمى هنوز نرفته بودم كه دوباره مرا باز خواندند و فرمودند:
بزى در گله جعفر كاشانى است، آنرا خريدارى كن و بدين مكان آور و آنرا بكش و بين بيماران انفاق كن، هر بيمار و مريضى كه از گوشت آن بخورد، حق تعالى او را شفا دهد.
حسن بن مثله جمكرانى ميگويد: من به خانه بازگشتم و تمام شب را در اند يشه بودم، تا اينكه نماز صبح را خوانده و به سراغ على المنذ ر رفتم و ماجراى شب گذشته را براى او نقل كردم و با او به همان مكان شب گذشته رفتيم، و در آنجا زنجيرهايي را ديديم كه طبق فرموده امام عليه السلام حدود بناى مسجد را نشان ميداد.
سپس به قم نزد سيد ابوالحسن رضا رفتيم و چون به در خانه او رسيد يم، خادم او گفت: آيا تو از جمكران هستى؟ به او گفتم: بلى! خادم گفت: سيد از سحر در انتظار تو است. آنگاه به درون خانه رفتيم و سيد مرا گرامى داشت و گفت: اى حسن بن مثله من در خواب بودم كه شخصى به من گفت:
حسن به مثله، از جمكران نزد تو ميآيد، هر چه او گويد، تصديق كن و به قول او اعتماد نما، كه سخن او سخن ماست و قول او را رد نكن.
از هنگام بيدار شدن تا اين ساعت منتظر تو بودم، آنگاه من ماجراى شب گذشته را براى وى تعريف كردم، سيد بلافاصله فرمود تا اسب ها را زين نهادند و بيرون آوردند و سوار شديم، چون به نزديك روستاى جمكران رسيديم، گله جعفر كاشاني را ديديم، آن بز از پس همه گوسفندان ميآمد، چون به ميان گله رفتم، همينكه بز مرا ديد به طرف من دويد، جعفر سوگند ياد كرد كه اين بز در گله من نبوده و تاكنون آنرا نديده بودم، به هر حال آن بز را به محل مسجد آورده و آن را ذبح كرده و هر بيمارى كه گوشت آن تناول كرد، با عنايت خداوند تبارك و تعالي و حضرت بقيهالله ارواحنا فداه شفا يافت.
ابو الحسن رضا، حسن مسلم را احضار كرده و منافع زمين را از او گرفت و مسجد جمكران را بنا كرد و آن را با چوب پوشانيد.
سپس زنجيرها و ميخ ها را با خود به قم برد و در خانه خود گذاشت، هر بيمار و دردمندى كه خود را به آن زنجيرها ميماليد، خداى تعالى او را شفاى عاجل[سريع] ميفرمود، پس از فوت سيد ابوالحسن، آن زنجيرها ناپديد شد و ديگر كسى آنها را نديد.
اعمال مسجد
بسياري از شيعيان شب چهارشنبه از روزهاي هفته و شب نيمه شعبان - تولد مهدي - از روزهاي سال را به اين مسجد ميروند و اعمال آن را بجا ميآورند. اعمال آن دو ركعت نماز تحيت مسجد است و دو ركعت نماز استغاثه به صاحب الزمان كه به نماز امام زمان مشهور است به شيوهاي خاص بجاي آورده ميشود.